[فعل]

resserrer

/ʀ(ə)seʀe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: resserré] [حالت وصفی: resserrant] [فعل کمکی: avoir ]

1 محکم‌تر کردن

  • 1.Il resserre le lacet de sa chaussure.
    1. او بند کفشش را محکم‌تر می‌کند.
  • 2.Il resserre ses liens avec ces anciens amis.
    2. او ارتباطاتش را با دوستان قدیمی‌اش محکم‌تر می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان