Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . نزدیک شدن کسی به مرگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
sentir le sapin
/sɑ̃tiʁ lə sapɛ̃/
1
نزدیک شدن کسی به مرگ
رو به نابودی است، بوی حلوایش میآید
1.Cette émission n'a fait que 0,5% de part de marché : je pense que ça sent le sapin pour elle !
1. این برنامه فقط نیم درصد مخاطب دارد، فکر میکنم که رو به نابودی است.
2.Il a vraiment une sale tête : ça sent le sapin !
2. او واقعا از ریخت و قیافه افتاده است، بوی حلوایش میآید.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "بوی کاج حس کردن" است که کنایه از "نزدیک شدن کسی به مرگ" است و در زبان فارسی از عبارت "بوی حلوایش میآید" استفاده میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
sentir bon
sentir
sentinelle
sentimental
sentiment
sentir mauvais
seoir
sept
septante
septembre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان