1 . پی در پی افتادن
[فعل]

تَسَاقَطَ

فعل ناگذر

1 پی در پی افتادن باریدن

  • 1.لَقَدْ كَانَ الثَّلْجُ يَتَسَاقَطُ مُنْذُ عِدَّة أَيَّام.
    چندین روز است که برف می‌بارد.
  • 2.هَلْ تُصَدِّقُ أَنْ تَرَى فِي يَومٍ مِنَ الأَيَّامِ أَسْمَاكاً تَتَسَاقَطُ مِنَ السَّمَاءِ؟!
    آیا باور می‌کنی که ببینی در روزی از روزها ماهی‌هایی را که از آسمان می‌افتند؟!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان