خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تصادف کردن
[فعل]
تَصَادَمَ
فعل ناگذر
1
تصادف کردن
برخورد کردن
1.فِي الأُسْبُوعِ المَاضِي، تَصَادَمَ صَدِيقِي بِحَافِلَة.
هفته گذشته دوستم با یک اتوبوس تصادف کرد.
2.هُوَ تَصَادَمَ بِالسَّيَّارَة وَ مَاتَ مَعَ الأَسَف.
او با یک ماشین تصادف کرد و متأسفانه درگذشت.
کلمات نزدیک
تالي
بكاء
أنصح
اقترب
أسوة
رقد
ستر
صحيفة
سير
شقاوة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان