خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عبادت کردن
[فعل]
تَعَبَّدَ
فعل ناگذر
1
عبادت کردن
1.إِنْقَطَعَ النَّاسِكُ عَنِ الدُّنْيَا وَ تَعَبَّدَ.
آن زاهد از دنیا برید و عبادت کرد.
2.كَانَ النَّبِيّ يَتَعَبَّدُ فِي غَارِ حِرَاء.
پیامبر در غار حرا عبادت میکرد.
کلمات نزدیک
اشتاق
آلم
إقامة الوجه
سدى
تهامس
زار
لجأ
قمة
سعي
مشهد
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان