خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حفر کردن
[فعل]
حَفَرَ
فعل گذرا
1
حفر کردن
کندن
1.حَفَرَ الفَلَّاحُون نَهْراً جَدِيداً فِي القَرْيَة.
کشاورزان در این روستا رودخانه جدیدی حفر کردند.
2.مَنْ حَفَرَ هَذِهِ الحُفْرَة؟
چهکسی این گودال را کندهاست؟
کلمات نزدیک
قامر
دافع
احترق
أنقذ
هجر
تحدث
غنى
سار
زاد
انكمش
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان