خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیآنکه
[حرف اضافه]
دُونَ أَنْ
1
بیآنکه
بدون آنکه، بدون
1.تَسْتَطِيعُ الحِرْبَاء أَنْ تُدِيرَ عَيْنَيْهَا فِي اِتِّجَاهَاتٍ مُخْتَلِفَةٍ دُونَ أَنْ تُحَرِّكَ رَأْسَهَا.
آفتابپرست میتواند چشمانش را بدون آنکه سرش را حرک دهد، در جهتهای مختلف بچرخاند.
2.هُوَ غَادَرَ المَنْزِل دُونَ أَنْ يَسْتَمِعَ إِلَى كَلِمَاتِهَا!
او بدون آنکه به حرفهایش گوش دهد، خانه را ترک کرد!
3.هُوَ فَهِمَ قَصْدِي دُونَ أَنْ أَتَكَلَّمَ.
او منظور من را بدون آنکه صحبت کنم، فهمید.
کلمات نزدیک
استطاع
أدار
اتجاه
ابتعد
أكد
دل
إنارة
التأم
التقاط صور
أفرز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان