خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرطبندی کردن
[فعل]
رَاهَنَ
فعل ناگذر
1
شرطبندی کردن
1.أُرَاهِنُ أَنَّ هَذَا سَوفَ يَجْعَلُكَ سَعِيداً.
شرط میبندم که این باعث خوشحالی شما میشود.
2.عَلَى أَيِّ حِصَانٍ رَاهَنَ مُحَمَّد؟
محمد روی کدام اسب شرط بندی کرد؟
کلمات نزدیک
خفى
تابع
حذر
شارك
ناقش
أطعم
هدد
دلك
زحف
قاتل
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان