خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نپذیرفتن
[فعل]
رَفَضَ
فعل گذرا
1
نپذیرفتن
رد کردن
1.جَاؤوا لَهُ بِهَدَايَا كَثِيرَةٍ، فَرَفَضَهَا.
هدیههای بسیاری برای او آوردند، پس آنها را رد کرد.
2.لَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَرْفُضَ طَلَبَهُ.
نمیتوانم درخواست او را رد کنم.
کلمات نزدیک
نحو
محاربة
أصلح
استوى
تجلى
كريه
نهب
مضيق
إغلاق
تخلص
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان