خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پوشیده
[صفت]
مَفْرُوش
غیرقابل مقایسه
1
پوشیده
فرششده، مبله
1.أَصْبَحَ الأَرْضُ مَفْرُوش بِالأَزْهَار.
زمین پوشیده از گل شد.
2.أَنَا بِحَاجَة إِلَى مَنْزِلٍ مَفْرُوشٍ فِي طَهْرَان.
من به یک خانه مبله در تهران نیاز دارم.
کلمات نزدیک
ظاهرة
أمطر
أمريكا الوسطى
أصبح
أثار
بسط
بعد
تساقط
تعرف
حير
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان