1 . به معنای (چیزی) بودن
[فعل]

bedeuten

/bəˈdɔɪ̯tən/
فعل گذرا
[گذشته: bedeutete] [گذشته: bedeutete] [گذشته کامل: bedeutet] [فعل کمکی: haben ]

1 به معنای (چیزی) بودن معنی داشتن، معنا دادن

  • 1.Das englische Verb „to know“ bedeutet auf Deutsch wie „wissen“.
    1. فعل انگلیسی "to know" در آلمانی به معنای "wissen" است.
  • 2.Ich bin krank. Das bedeutet, dass ich heute nicht arbeiten kann.
    2. من مریضم. این به معنای آن است که امروز نمی‌توانم کار کنم.
  • 3.Was bedeutet das Wort?
    3. این واژه به چه معناست؟
کاربرد واژه bedeuten به معنای به معنای چیزی بودن
واژه bedeuten معادل تقریبی "به معنای چیزی بودن" یا "معنایی داشتن" در فارسی است. به مثال‌های زیر توجه کنید:
".Ich glaube, das hat etwas zu bedeuten" (من فکر می‌کنم این معنای خاصی دارد.)
".“Das Verb bedeutet auf Deutsch wie „wissen" (این فعل در آلمانی به معنای "wissen" است.)
گاهی در فارسی برای ساختن ساختار مشابه bedeuten ما به جای فعل از "یعنی" استفاده می‌کنیم.
"?Was bedeutet das Wort" (این واژه یعنی چه؟)
"Ich bin krank. Das bedeutet, dass ich heute nicht arbeiten kann" (من مریضم، این یعنی من امروز نمی‌توانم کار کنم.)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان