[فعل]

bedienen

/bəˈdiːnən/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: bediente] [گذشته: bediente] [گذشته کامل: bedient] [فعل کمکی: haben ]

1 پذیرایی کردن پیشخدمتی کردن

مترادف و متضاد servieren
  • 1.Werden Sie schon bedient?
    1. آیا از شما پذیرایی شد؟
schnell/gut/freundlich/... bedienen
سریع/خوب/دوستانه/... پذیرایی کردن
  • In diesem Restaurant wird man schnell und freundlich bedient.
    در این رستوران از آدم سریع و دوستانه پذیرایی می شود.
jemanden mit etwas (Dat.) bedienen
از کسی با چیزی پذیرایی کردن

2 از خود پذیرایی کردن برای خود غذا کشیدن (sich bedienen)

مترادف و متضاد zugreifen
  • 1.Bitte bedienen Sie sich selbst!
    1. لطفا از خودتان پذیرایی کنید!

3 به کار انداختن راه انداختن، به کار گرفتن، استفاده کردن

مترادف و متضاد anwenden benutzen einsetzen gebrauchen
etwas (Akk.) bedienen
چیزی را به کار گرفتن
  • 1. den Aufzug bedienen
    1. از آسانسور استفاده کردن
  • 2. Die Kaffeemaschine ist ganz leicht zu bedienen.
    2. کار کردن با دستگاه قهوه نسبتا راحت است.

4 استفاده کردن

مترادف و متضاد benutzen
sich etwas (Gen.) bedienen
از چیزی استفاده کردن
  • 1. Sie bedient sich beim Übersetzen eines Wörterbuchs.
    1. او هنگام ترجمه از فرهنگ‌ لغت استفاده می‌کند.
  • 2. Sie müssen sich einer bestimmten Methode bedienen.
    2. شما باید از یک روش جدید استفاده کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان