[اسم]

die Bedienung

/bəˈdiːnʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Bedienungen] [ملکی: Bedienung]

1 گارسون پیشخدمت

  • 1.Bedienung bitte! Ich warte schon 20 Minuten.
    1. ببخشید گارسون! من الان 20 دقیقه است منتظرم.
  • 2.Sie arbeitet als Bedienung in einem Restaurant.
    2. او به عنوان گارسون در یک رستوران کار می‌کند.

2 سرویس‌دهی خدمت، خدمات‌رسانی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان