خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رد شدن
2 . (به پایین) افتادن
[فعل]
durchfallen
/ˈdʊʁçˌfallən/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: fiel durch]
[گذشته: fiel durch]
[گذشته کامل: durchgefallen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
رد شدن
پذیرفته نشدن
1.bei einer Prüfung durchfallen
1. در امتحانی رد شدن
2
(به پایین) افتادن
1.die kleinen Steine fallen durch
1. سنگهای کوچک به پایین افتادن
تصاویر
کلمات نزدیک
durchblättern
durchzählen
durchzug
durchziehen
durchwählen
durchschreiten
durchstreichen
durst
durstig
dusche
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان