1
سرسری انجام دادن
سرسری گرفتن، عجولانه تصمیم گرفتن
1.Diese wichtige Entscheidung sollte nicht übers Knie gebrochen werden.
1.
این تصمیم مهم بهتر بود که سرسری گرفته نمیشد.
2.Überlege es dir gut, du hast ja noch ein wenig Zeit. So etwas kann man nicht übers Knie brechen.
2.
باز هم خوب فکر کن، تو هنوز اندکی وقت داری. برای اینگونه چیزها نمیتوان عجولانه تصمیم گرفت.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنای تحتاللفظی این عبارت "چیزی را با زانوان شکستن" است. این عبارت به انجام کاری بدون دقت لازم کنایه میزند، از آن جهت که شکستن چیزی با زانو به طور معمول به صورت نادقیق از کار در میآید.