خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جوان
2 . تازه
[صفت]
jung
/jʊŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: jünger]
[حالت عالی: jüngste-]
1
جوان
کمسن، کوچک
1.Claudia ist 21. – Was? Noch so jung?
1. "کلادیا" 21 سالش است. – چی؟ اینقدر جوان (است)؟
2.Für diesen Film bist du noch zu jung.
2. برای این فیلم تو هنوز بیش از حد جوانی.
3.Ich bin in unserer Familie die Jüngste.
3. من در خانواده خودمان کمسنترین هستم.
4.Ich habe sehr jung geheiratet.
4. من خیلی کمسن بودم که ازدواج کردم [من در سن کم ازدواج کردم].
5.Mein Bruder ist zehn Jahre jünger als ich.
5. برادر من ده سال کوچکتر از من است.
6.Meine Mutter ist jung geblieben.
6. مادر من جوان ماندهاست.
7.Sie waren beide sehr jung, als sie heirateten.
7. آنها هر دو وقتی که ازدواج کردند، خیلی جوان بودند.
2
تازه
نو، جدید
1.Drei Mitarbeiter unterstützen die junge Firma.
1. سه کارمند از شرکت جدید حمایت میکنند.
2.Es ist acht Uhr, der Tag ist noch jung.
2. ساعت هشت است، روز هنوز تازه است [هنوز ابتدای روز است].
تصاویر
کلمات نزدیک
julia
juli
julei
juhu
jugoslawisch
junge
jungen
jungenhaft
jungfer
jungfernfahrt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان