خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به طور منظم
[قید]
regelmäßig
/ˈʁeːɡl̩ˌmɛːsɪç/
غیرقابل مقایسه
1
به طور منظم
به طور مرتب
1.Gehst du regelmäßig zum Zahnarzt?
1. آیا به طور منظم پیش دندان پزشک میروی؟
2.Sie müssen die Tabletten regelmäßig nehmen.
2. شما باید این قرص را به طور منظم بخورید.
تصاویر
کلمات نزدیک
regel
rege
regal
refrain
reformieren
regelmäßigkeit
regeln
regelrecht
regelung
regelwerk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان