خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعمیر کردن
[فعل]
reparieren
/ʀepaˈʀiːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: reparierte]
[گذشته: reparierte]
[گذشته کامل: repariert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
تعمیر کردن
1.Das Fahrrad kann man leider nicht mehr reparieren.
1. این دوچرخه را متأسفانه دیگر نمیتوان تعمیر کرد.
2.Er hat das Auto repariert.
2. او ماشین را تعمیر کردهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
reparaturwerkstatt
reparatur
rentner
rentieren
rentier
repertoire
report
reportage
reporter
repressalie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان