خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرخش
2 . اصطلاح
[اسم]
die Wendung
/ˈvɛndʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: wendungen]
[ملکی: wendung]
1
چرخش
گردش، تغییر، نقطه عطف
1.Am Schluss des Krimis gibt es eine unerwartete Wendung.
1. در انتهای داستان جنایی یک چرخش غیر قابل انتظار وجود داشت.
2.Die Handlung des Kriminalromans war voller spannender Wendungen.
2. پیرنگ رمان جنایی دارای نقاط عطف جذابی بود.
2
اصطلاح
1.Das meinte ich nicht wörtlich, es ist nur eine Wendung.
1. من این منظور را نداشتم، این فقط یک اصطلاح است.
2.eine umgangssprachliche Wendung
2. یک اصطلاح زبان محاورهای
تصاویر
کلمات نزدیک
wendigkeit
wendig
wenden sie sich bitte an ihr konsulat.
wenden
wendeltreppe
wenig
weniger
wenigstens
wenn
wenngleich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان