1 . ابتدا
[قید]

zuerst

/tsuˈʔeːɐ̯st/
غیرقابل مقایسه

1 ابتدا در ابتدا، اول

  • 1.Ich muss zuerst telefonieren.
    1. من ابتدا باید تلفن کنم.
  • 2.Was soll zuerst gemacht werden?
    2. اول باید چه کاری انجام شود؟
  • 3.Zuerst gibt es Mittagessen. Dann könnt ihr Schokolade essen.
    3. اول نهار داریم. بعد میتوانید شکلات بخورید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان