خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارت شناسایی
[اسم]
ID card
(identity card)
/ɑɪˈdiːˌkɑːrd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کارت شناسایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارت شناسایی
1.You will need a passport or an ID card.
1. شما نیاز به پاسپورت یا کارت شناسایی دارید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
body butter
five o'clock shadow
dimpled
bucket hat
tarentaise
body wash
body scrub
hand soap
football scarf
massage soap
کلمات نزدیک
id
icy
icu
ict
iconolatry
ida
idea
ideal
idealized
idealism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان