1 . تمجید
[اسم]

accolade

/ˈækəˌleɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تمجید ستایش

معادل ها در دیکشنری فارسی: نکوداشت
مترادف و متضاد acclaim praise tribute criticism
  • 1.Everyone offered accolades to Sam after he won the Nobel Prize.
    1. همگی "سم" را تمجید کردند، پس از آنکه او جایزه نوبل را برد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان