خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کافی
[صفت]
adequate
/ˈædəkwət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more adequate]
[حالت عالی: most adequate]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کافی
مناسب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وافی
مترادف و متضاد
enough
sufficient
inadequate
insufficient
1.A bedroom, kitchen, and bath were adequate shelter for his living needs.
1. یک اتاق خواب، آشپزخانه و دستشویی پناهگاهی مناسب برای نیازهای زندگیاش است.
2.Carlos was adequate at his job but he wasn't great.
2. "کارلوس" مناسب کارش بود ولی خیلی عالی نبود.
3.Rover was given an adequate amount of food to last him the whole day.
3. به "روور" به اندازه کافی غذا میدادند تا تمام روز را (سیر) بماند.
تصاویر
کلمات نزدیک
adequacy
adept
adenoma
adenoids
adenoid
adequately
adhere
adhere to
adherence
adherent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان