Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . به وقت دیگر موکول کردن (جلسه دادگاه و ...)
[فعل]
to adjourn
/əˈʤɜrn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: adjourned]
[گذشته: adjourned]
[گذشته کامل: adjourned]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به وقت دیگر موکول کردن (جلسه دادگاه و ...)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
adjoining room
adjoin
adjectively
adjective phrase
adjective clause
adjournment
adjudge
adjudicate
adjudication
adjudicative
کلمات نزدیک
adjoining
adjoin
adjective
adjectival
adjacent
adjourn to
adjournment
adjudicate
adjudication
adjudicator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان