Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . (خیلی) دوست داشتن
[فعل]
to adore
/əˈdɔr/
فعل گذرا
[گذشته: adored]
[گذشته: adored]
[گذشته کامل: adored]
صرف فعل
1
(خیلی) دوست داشتن
عشق ورزیدن، پرستیدن
1.It's obvious that she adores him.
1. واضح است که او خیلی دوستش دارد.
2.She adores her grandchildren.
2. او نوههایش را خیلی دوست دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
adoration
adorant
adorable
adoptive parent
adoptive
adored
adorer
adoring
adoringly
adorn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان