1 . نامساعد
[صفت]

adverse

/ædˈvɜrs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: adverser] [حالت عالی: adversest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نامساعد ناسازگار، منفی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نامساعد
formal
مترادف و متضاد harmful unfavorable favourable
adverse change/circumstances/weather ... conditions
تغییر/شرایط/آب و هوا و... نامساعد
  • Adverse weather conditions made it difficult to play the game.
    شرایط آب و هوایی نامساعد بازی کردن را مشکل کرده بود.
adverse effect
تاثیر منفی
  • Lack of money will have an adverse effect on our research program.
    کمبود پول تاثیر منفی روی برنامه تحقیقی خواهد داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان