1 . دوباره
[قید]

again

/əˈgen/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوباره از نو

معادل ها در دیکشنری فارسی: باز دوباره از نو مجددا
مترادف و متضاد anew another time once more over
  • 1.Could you spell your name again, please?
    1. می‌توانید لطفا نامتان را دوباره هجی کنید؟
  • 2.Throw it away and start again.
    2. آن را دور بینداز و دوباره شروع کن.
once again
یکبار دیگر
  • Once again, the train was late.
    یکبار دیگر، قطار دیر کرد [تاخیر داشت].
again and again
بارها/دوباره و دوباره
  • I've told you again and again not to do that.
    بارها به او گفتم آن کار را نکنی.
all over again
دوباره از نو
  • I'll have to write it all over again.
    من باید دوباره از نو همه چیز را بنویسم.
کاربرد قید again به معنای دوباره
قید again معنای نزدیکی با "دوباره" در زبان فارسی دارد. از این قید برای اشاره به چیز یا عملی استفاده می شود. وقتی کاری انجام شده و باید از ابتدا دوباره شروع کرد هم از قید again استفاده می کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان