خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدتها
[اسم]
ages
/ˈeɪdʒ.ɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدتها
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اعصار
informal
مترادف و متضاد
an age
1.I've been waiting here for ages.
1. مدت هاست که اینجا منتظر هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
ageratum
agent
agenda
agency
agelong
agglomerate
agglomeration
agglutinate
agglutination
aggrandize
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان