خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عذاب
[اسم]
agony
/ˈægəni/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عذاب
درد (شدید)، رنج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درد
رنج
زجر
عذاب
محنت
الم
مترادف و متضاد
great pain
1.He screamed in agony.
1. او از درد (شدید) فریاد کشید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
agonizing
agogo
agog
ago
agitated
agouti
agree
agree with
agreeable
agreed
کلمات نزدیک
agonizing
agonized
agonize
agonistic
agone
agony aunt
agony column
agoraphobia
agouti
agrarian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان