خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتهام
[اسم]
allegation
/ˌæləˈɡeɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اتهام
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتهام
مترادف و متضاد
accusation
1.He denied the allegation that he had cheated.
1. او اتهام این که خیانت کرده را تکذیب کرد.
2.The allegations of corruption were not true.
2. اتهام فساد حقیقت نداشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
allay
allan
allah
all-weather
all-time favorite
allege
alleged
alleged assault
alleged harassment
alleged rape
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان