خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آمبولانس
[اسم]
ambulance
/ˈæm.bjə.ləns/
قابل شمارش
1
آمبولانس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آمبولانس
1.An ambulance driver
1. یک راننده آمبولانس
تصاویر
کلمات نزدیک
ambrosia
ambo
amblyopia
amble
ambivalent
ambuscade
ambush
ameba
amelia
ameliorate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان