خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مورچه
[اسم]
ant
/ænt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مورچه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مورچه
مور
1.An ant bit my hand last night.
1. دیشب یک مورچه دستم را گاز گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
answerphone
answering machine
answering
answerable
answer the door
ant lion
antacid
antagonism
antagonist
antagonistic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان