خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابل شنیدن
[صفت]
audible
/ˈɑdəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more audible]
[حالت عالی: most audible]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قابل شنیدن
قابل تشخیص، شنیدنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شنیدنی
مترادف و متضاد
clear
discernible
hearable
perceptible
faint
inaudible
1.After Len got his new hearing aid, my telephone calls became audible.
1. بعد از اینکه "لن" سمعک جدیدش را خرید، تماسهای تلفنی من قابل شنیدن شدند.
2.Commands from Ann's drill sergeant were always easily audible.
2. فرمانهای گروهبان نظامی "آنا" همیشه به راحتی قابل شنیدن بودند.
3.From across the room, the teacher's voice was barely audible.
3. از آن سمت اتاق صدای معلم به سختی قابل شنیدن بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
audacity
audaciously
audacious
auctioneer
auction room
audibly
audience
audio
audiobook
audiometer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان