[اسم]

audacity

/ɔːˈdæsəti/
غیرقابل شمارش

1 جسارت گستاخی

معادل ها در دیکشنری فارسی: جسارت خیرگی شهامت
مترادف و متضاد boldness daring nerve
  • 1.He had the audacity to blame me for his mistake!
    1. او جسارت این را داشت که من را به خاطر اشتباهش مقصر جلوه دهد!
  • 2.It took a lot of audacity to stand up and criticize the chairman.
    2. بلند شدن و از آن مدیر عامل انتقاد کردن، جسارت زیادی می‌خواست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان