خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شنیداری
[صفت]
auditory
/ˈɔdɪˌtɔri/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شنیداری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سمعی
شنیداری
1.It's an artificial device that stimulates the auditory areas of the brain.
1. آن یک دستگاه مصنوعی است که مناطق شنیداری ذهن را تحریک میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
auditorium
auditor
audition
audit trail
audit
auditory nerve
audrey
auger
aught
augite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان