خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوری کردن
[فعل]
to avoid
/əˈvɔɪd/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: avoided]
[گذشته: avoided]
[گذشته کامل: avoided]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوری کردن
اجتناب کردن، پرهیز کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرهیز داشتن
حاشیه رفتن
از چیزی حذر کردن
دوری کردن
طفره رفتن
امتناع کردن
مترادف و متضاد
circumvent
keep away from
steer clear of
confront
face up to
to avoid something
از چیزی جلوگیری کردن
The accident could have been avoided.
میشد از تصادف جلوگیری کرد.
avoid somebody
از کسی دوری کردن
If you are fortunate you can avoid people who are trying to deceive you.
اگر خوش شانس باشید میتوانید از آنهایی که سعی دارند شما را فریب دهند دوری کنید.
to avoid doing something
از انجام کاری پرهیز کردن
Avoid getting into a brawl if you can.
اگر میتوانید، از وارد شدن به هر جنجالی دوری کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
avocet
avocation
avocat
avocado
avifauna
avoidable
avoidance
avoiding
avoidless
avoirdupois
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان