خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بانکدار
[اسم]
banker
/ˈbæŋ.kər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بانکدار
1.He’s an banker in New York.
1. او یک بانکدار در نیویورک است.
2.She was a successful banker by the time she was forty.
2. او وقتی به سن 40 سالگی رسیده بود یک بانکدار موفق بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bank teller
bank statement
bank on
bank manager
bank loan
banker's draft
banker's hours
banking
banknote
bankroll
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان