1 . برهنه
[صفت]

bare

/bɛr/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: barer] [حالت عالی: barest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برهنه لخت

معادل ها در دیکشنری فارسی: برهنه عریان
مترادف و متضاد naked uncovered
  • 1.He had bare feet.
    1. او پا برهنه بود [پاهای او برهنه بودند].
  • 2.They had taken the paintings down, so the walls were all bare.
    2. آنها نقاشی‌ها را (از روی دیوار) برداشته بودند، بنابراین همه دیوارها لخت [خالی] بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان