خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ریحان
[اسم]
basil
/ˈbæzl/
غیرقابل شمارش
1
ریحان
تخم شربتی [دانه ریحان]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریحان
1.Add parsley and basil just before serving.
1. قبل از سرو کردن جعفری و ریحان اضافه کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
basics
basically
basic unit
basic pay
basic
basilica
basilisk
basin
basis
bask
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان