خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهره
2 . قطره
[اسم]
bead
/biːd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مهره
دانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دانه
مهره
a necklace of wooden beads
گردنبندی با مهرههای چوبی
2
قطره
1.There were beads of sweat on his forehead.
1. قطرات عرق روی پیشانیاش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
beacon light
beacon
beach wagon
beach waggon
beach house
beagle
beak
beaker
beam
beam lifter
کلمات نزدیک
beacon
beachhead
beached
beachcomber
beach volleyball
beadle
beadwork
beady
beagle
beak
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان