[اسم]

beak

/biːk/
قابل شمارش

1 منقار نوک

معادل ها در دیکشنری فارسی: نوک منقار
مترادف و متضاد bill
  • 1.The gull held the fish in its beak.
    1. مرغ دریایی ماهی را در منقارش نگه داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان