Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . لوبیا
[اسم]
bean
/biːn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لوبیا
باقالی، دانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لوبیا
1.Coffee beans are the beanlike seeds of the coffee plant.
1. دانههای قهوه دانههایی لوبیاشکل از گیاه قهوه هستند.
baked beans
لوبیای پختهشده
kidney beans
لوبیا قرمز
تصاویر
کلمات نزدیک
beam
beaker
beak
beagle
beady
bean bag
bean brain
bean counter
bean curd
bean sprouts
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان