خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خاطر سپردن
[فعل]
to bear in mind
/bɛr ɪn maɪnd/
فعل گذرا
[گذشته: bore in mind]
[گذشته: bore in mind]
[گذشته کامل: borne in mind]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به خاطر سپردن
به یاد داشتن، در نظر داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در مدنظر داشتن
مترادف و متضاد
remember
1.Thanks, I’ll bear that in mind.
1. ممنون، آن را به خاطر خواهم سپرد.
2.When you’re packing, bear in mind that the weather will be much colder in Maine.
2. وقتی که داری وسایلت را جمع میکنی، یادت باشد [در نظر داشته باش] که هوا در "مین" خیلی سردتر خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bear a striking resemblance to
bear a grudge against someone
bear
beanpole
beanie
bear market
bear out
bear up
bear with
bearable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان