خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفتار کردن
2 . مؤدب بودن
[فعل]
to behave
/bəˈheɪv/
فعل ناگذر
[گذشته: behaved]
[گذشته: behaved]
[گذشته کامل: behaved]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
رفتار کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رفتار کردن
مترادف و متضاد
acquit
act
conduct oneself
1.You behaved like an idiot!
1. تو مانند یک احمق رفتار کردی!
2
مؤدب بودن
درست رفتار کردن
1.Please behave yourself.
1. لطفاً مؤدب باش.
تصاویر
کلمات نزدیک
behalf
begum
beguiling
beguile
begrudge
behavior
behavioral
behavioral addiction
behavioral science
behaviorism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان