خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پره
2 . تیغه
3 . برگ باریک و دراز (چمن و...)
[اسم]
blade
/bleɪd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پره
1.a propeller blade
1. پره ملخ (هواپیما)
2
تیغه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تیغه
steel blade
تیغه فولادی
a sword with a steel blade
یک شمشیر با تیغه فولادی
3
برگ باریک و دراز (چمن و...)
1.Look at the ladybird on that blade of grass!
1. آن کفشدوزک را روی آن برگ چمن ببین!
blades of grass
برگهای باریک و دراز چمن
تصاویر
کلمات نزدیک
bladder
blackthorn
blacksmithing
blacksmith
blackpool
blah
blame
blameless
blameworthy
blanch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان