Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . دفتر ثبت گزارشات
[اسم]
blotter
/ˈblɑːtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دفتر ثبت گزارشات
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
blotted out
blotchy
blotched
blotch
blot out
blotting paper
blotto
blouse
bloviate
blow
کلمات نزدیک
blotchy
blotched
blotch
blot out
blot
blotting paper
blouse
blow
blow a tire
blow away
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان