Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . صاف و پوستکنده
[قید]
bluntly
/ˈblʌntli/
غیرقابل مقایسه
1
صاف و پوستکنده
بیپرده، بدون تعارف
1."I don't love you," she said bluntly.
1. او صاف و پوستکنده [بیپرده] گفت: "دوستت ندارم."
تصاویر
کلمات نزدیک
blunt
blundering
blunderbuss
blunder
bluish
blur
blurb
blurred
blurry
blurt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان