Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . هارت و پورت
2 . با صدای بلند و عصبانی گفتن
3 . به شدت وزیدن (باد)
[اسم]
bluster
/ˈblʌstər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هارت و پورت
داد و بیداد توخالی
[فعل]
to bluster
/ˈblʌstər/
فعل ناگذر
[گذشته: blustered]
[گذشته: blustered]
[گذشته کامل: blustered]
صرف فعل
2
با صدای بلند و عصبانی گفتن
تهدیدآمیزانه صحبت کردن
1.‘I don't know what you're talking about,’ he blustered.
1. او با صدای بلند و عصبانی گفت: «من نمیدانم داری راجع به چی حرف میزنی.»
3
به شدت وزیدن (باد)
1.Outside the wind was blustering.
1. بیرون، باد داشت به شدت میوزید.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
blushing mushroom
blushing
blushful
blusher
blush wine
blusterer
blustering
blusterous
blustery
blythe doll
کلمات نزدیک
blusher
blush
blurt out
blurt
blurry
blustery
blvd
bm
bmw
bmx
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان