Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . منشعب شدن (جاده یا رودخانه)
2 . مسیر عوض کردن
[فعل]
to branch off
/brænʧ ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: branched off]
[گذشته: branched off]
[گذشته کامل: branched off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
منشعب شدن (جاده یا رودخانه)
چندشاخه شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منشعب شدن
مترادف و متضاد
fork off
1.Just after the lake, the path branches off to the right.
1. درست بعد از دریاچه، مسیر به سمت راست چندشاخه میشود.
2
مسیر عوض کردن
1.We branched off from the main road.
1. ما مسیرمان را از جاده اصلی عوض کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
branch line
branch
bran-new
bran muffin
bran
branch out
branch water
branched
branched chain
branched chain ketoaciduria
کلمات نزدیک
branch
bran
bramble
braking distance
brake pedal
branch out
brand
brand name
brand new
branded
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان