خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باهوش
2 . درخشان
3 . عالی
[صفت]
brilliant
/ˈbrɪl.jənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more brilliant]
[حالت عالی: most brilliant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باهوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مخ
مترادف و متضاد
bright
clever
genius
gifted
intelligent
stupid
untalented
1.Einstein was a brilliant thinker.
1. انیشتین متفکری باهوش بود.
a brilliant mathematician
یک ریاضیدان باهوش
2
درخشان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرنور
درخشان
درخشنده
رخشان
مشعشع
غرا
مترادف و متضاد
bright
shining
vivid
dark
gloomy
1.She closed her eyes against the brilliant light.
1. او چشمش را در برابر نور درخشان بست.
A brilliant star
یک ستاره درخشان
3
عالی
فوقالعاده، ممتاز
1.The play was a brilliant success.
1. نمایش [تئاتر] یک موفقیت فوقالعاده بود.
2.What a brilliant idea!
2. چه ایده عالیای!
[عبارات مرتبط]
brilliantly
1. هوشمندانه
brilliance
2. درخشندگی
تصاویر
کلمات نزدیک
brilliancy
brilliance
brill
brigid
brightness
brilliantine
brilliantly
brim
brim over
brimful
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان